مطمئنم هیچ وقت این جمعه ای ک گذشت رو فراموش نمیکنم
اولین بار بود ک چنین حسی رو تجربه کردم
بغض و ناراحتی شدید از رفتن کسی ک تابحال ندیدمش
یک حس دل آشوب زیاد .حس فقدان نزدیک ترین کس به من
حس نبود یک مرد .
مطمئنن بودن سرباز سلیمانی نعمت بزرگی بود ولی شهادتش نعمت بزرگتریه
شهادتی ک برکت دارد
ولی با خودم فکر کردم
به اینکه این همه مدت سرمو کرده بودم زیر برف
به بهانه ی اینکه اخبار همش شده تلخ و ی و جنگ و اختلاس و.
نگاه نمیکردم
خودمو دور از وقایع و حقایق میکردم به بهانه ی اینکه کاری ازم برنمیاد
ولی اونطرف تر ینفر برای حفظ همین کشور پر از خبرای تلخ جونشو داد
دارم به این فکر میکنم ک من میتونم چکار کنم
برای خودم
کشورم
و برای جبران خون های ریخته شده
شاید این وبلاگ بشه اولین قدم
درباره این سایت